دانلود فایل صنایع دستی به صورت ورد
فهرست مطالب
- سرشت و سرنوشت صنايع دستي 3
- آشنایی با صنايع دستي 5
- فیروزه کوبی 6
- طلا کاری 10
- ملیله سازی 18
- مینا کاری 24
- مسگری 29 قفل سازی 141
- قلمزنی 33 شیشه گری 144
- کاشی سازی 36 ضریح سازی 148
- سفال گری 42 گیوه دوزی 150
- منبت کاری 46 مینیاتور 155
- خاتم کاری 53 نگارگری 157
-
معرق 61 رنگرزی 160
-
گره چینی 64
- سوزن دوزی ،ملیله دوزی وسکمه دوزی و گلابتون 69-67
- مخمل بافی و زری بافی 76-74
- قالی بافی 82
- فرش اصفهان 85
- عبا بافی 87
- گلیم بافی 89
- نمد مالی 84
- قلمکاری 104
- سوخت چرم 109
- جلد سوخت 115
- صحافی 117
- تذهیب 126
- لاکی روغنی و پاپیه ماشه 137
سرشت و سرنوشت صنايع دستی:
بايد گفت جانمايه حيات اين كشور هنرها و صناعاتي است كه زماني آنها را «صنايع دستي » نامگذاري كردند .و تفاوت آن را با صنايع ماشيني آن دانستند كه يكي را دست و ديگري را ماشين مي سازدو شايد به همين دليل هم صنايع دستي زير مجموعه وزارت صنايع شده است و به اين ترتيب صنايع شعريما هم بايد زير مجموعه وزارت صنايع بشنوند !
مسير صنايع دستي ما به سويي است كه در حقيقت دارد معناي واژه «صنعت » را كه محقق مي كند .و تبديل به «صنعت » مي شود و حتي همان دستي بودن آن هم در حال از بين رفتن است .بسياري از اين آثار را با ماشين هم مي توان ساخت كه تفاوتي در ظاهر با آنچه با دست ساخته مي شود نداشته باشد.
واژه اي كه به عقيده من براي اين هنرها مناسبتر است «صناعت » است .
چون واژه «صناعت » گمشده اي هست كه در «صنعت » نيست و آن هما «الف » قامت دوست است و البته اين تنها به اعتبار واژه نوشتاري نيست.
آنچه كه در حقيقت در صناعت هست و در صنعت نيست و گمشده ما و جهان امروز ما است يك حضور رباني و الهي است .
صنعت جديد رب انسان است يا مربوب انسان ؟همه گفته اند كه صنعت جديد رب است و ما مربوب او شده ايم ، او بر ما حكومت مي كند نه ما براو.تفاوت صنعت به معناي امروز Industry و هنر دست در همين ارتباط رب و مربوب است ، در واقع تفاوت اصلي اين دو حضور انسان است ، در صنعت يك نسخه از قبل طراحي شده كه ارتباطي با انسان ندارد ، بدون حضور اوتكرار و تكرار مي شود و اين ناشي از تفكري است كه به خصوص يعد از رنسانس در اروپا پيدا شد.
كه مي گفت خداوند جهان را آفريد و بعد ديگري كاري نداشت كه چه اتفاقي مي افتد و در صنعت نيز همين اتفاق افتاد يعني فقط يك نفر طراح اوليه بود و بعد ديگر حضورش معنايي نداشت .در تفكر بعد از رنسانس است كه انسان به جاي خدا مي نشيند و اين صنعت كه رب انسان شد هم از تبعات آن حضور انسان در غياب خداوند است .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.